خونه بدون او
سلام به همه دوستانیکه در این مدت همراهم بودن و درددلای منو خوندن و برام دعا کردن. این خونه برام نقش یه مامن و داشت که واقعا با وجود همه شبکه های اجتماعی که خود من حداقل دوساله از وایبرتلگرام یا خیلیای دیگه شون استفاده کردم اینجا باز برام یه چیز دیگه بود هر چند دیگه وبلاگستان مثل قدیما نیست و خلوت شده. شش هفت سال قبلا خیلی شلوغتر بود و پرهیاهوتر. اما من باید از این خونه برم چون دیگه دلیلی برای نوشتن تو اینجا ندار. طبق قرار قبلیم با همسرم و طبق حساب مالیمون دیگه درمانی صورت نمیگیره. دیشب من مستاصلانه تو مقالات معتبر خارجی دنبال راهی برای درمان DNA FRAGMENTATION لعنتی میگشتم و به همسرم چیزایی در موردش میگفتم و اون برگشت به ز...
نویسنده :
شیوا
11:59