زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
انتظار من برای امدنتانتظار من برای امدنت، تا این لحظه: 18 سال و 16 روز سن داره
شیواشیوا، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

نبودن تو یعنی...

نه سال گذشت...

1393/7/12 10:52
نویسنده : شیوا
341 بازدید
اشتراک گذاری

کیک کوچکی گرفتیم. یه کیک شکلاتی گفتم شماره نه اش هم بگیریم؟ بدون اینکه منتظر جواب بمونم خودم گفتم نه. نمیخوام. نمیخوام بشه آینه دق جلوی روم که نه سال در انتظار سپری شد. دلم نمیخواد یادم بیاد که این همه سال گذشت.

میخوام فقط بدونم که امروز یعنی 11 مهر..روز یکی شدن سقف بلای سرمون هست. روزی هست که با کلی آرزو و لباس سفید به "خونه بخت" اومدم. اون زمان دخترکی بیش نبود.

اصلا یه دختر 19 ساله چی از ازدواج میدونه؟ چه میدونه که این زندگی براش چیا تو آستین داره؟ فقط میدونه که ازدواج یعنی عروس شدن و لباس سفید به تن کردن و رفتن از خونه پدری. دیگه نمیدونه که تازه اول ماجراست.

خوب یا بد این نه سال گذشت. دلم نمیخواد همه اش متمرکز شم روی اینکه این نه سال با انتظار گذشت. با دوختن چشمام به دستای خدا. ولی از خدا میخوام که سال دیگه مثل دیروز نباشه. دلم یه جشن سه نفره میخواد.

از تکرار روزهای دو نفره بودنمان خسته شدم.


 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامانی حلما
16 مهر 93 13:31
سلام شیوا جون چرا اینقدر از رحمت خدا ناامیدی ؟ خدایی که اینقدر مهربونه و بنده هاش رو به قصد آزار نیافریده . با تموم وجود بهش توکل کن و ایمان داشته باش که بالاخره معجزه اتفاق می افته همونطور که بعد از 13 سال برای من اتفاق افتاد ...منتظرتم
شیوا
پاسخ
سلام عزیزم. خدا رو شکر که خدا جواب صبرتونو داد. میشه برام داستانتون خلاصه وار بگی؟
یه دختر
22 مهر 93 12:52
از آشناییتون خوشحالم لطفا به وبم بیایید و نظرتون رو بگید.
فریما
6 بهمن 93 11:17
سلام شیوا جون عزیزم هیچ وقت امیدت رو از دست نده. هیچ کس حکمت خدا رو نمیدونه. انشالله همین روزا خبرای خوشحالیتو مینویسی. ناامید نشو
شیوا
پاسخ
سلام عزیزم..نیستم. خدارو شکر..انشاالله خدا همه منتظران و به آرزو میرسونه.