زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
انتظار من برای امدنتانتظار من برای امدنت، تا این لحظه: 18 سال و 9 روز سن داره
شیواشیوا، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

نبودن تو یعنی...

بدون عنوان

1394/5/1 14:16
نویسنده : شیوا
177 بازدید
اشتراک گذاری

اگه این دفعه نتونم بهش جون بدم اگه نتونم نگهش دارم خودمو نمیبخشم. اما باز هم برای به وجود آوردنش و دعوتش به دنیایی که در اون مادری خواهد داشت با یک فک دررفته و ساییده شده، مادری که درد آزارش میدهد، یک مادر که نمیتواند مثل او دهانش را باز کند و با اشتها لقمه نان و پنیر را در دهانش بگذار تا کودک پنج ساله اش را به خوردنصبحانه ترغیب کند هم درو از انصاف است! این نیز خودخواهی است. اما من دوست دارم بتونم تکانی به خودم بدم. دوست دارم میزبان موجودی باشم که تو بدنم جان میگیرد. که دوباره منو متولد میکنه.

دوست دارم بدونم این زاییدن زاییدن که میگن چیه! این که "تا مادر نشی نمیفهمی" چیه!

دوست دارم!

این بی انصافیه که نتونیم جلوی فیل شدن میکرو اینجکشن رو بگیریم! این بی انصافیه من تنها زن فامیل باشم که هنوز اون اتفاق بزرگ مادرشدن برام رخ نداده.

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان منتظر
1 مرداد 94 16:29
سلام شیوا جون انشا الله اون اتفاق مهم بزودی برات رخ میده دوستی که همیشه به یادته
شیوا
پاسخ
عزیزمی دوست خوبم.
مژگان
11 مرداد 94 10:28
ان شاالله به زودی شما هم این جمله رو درک میکنی "تا مادر نشی نمیفهمی" ... ان شاالله به زودی حس ناب مادری با تولد فرشته ی وجودت برای همیشه ساکن دلت میشه. ان شاالله .. افوض امری الی الله ... توکل به خدای مهربان و توانا
شیوا
پاسخ
سپاس..توکل به خودش.
رادین
14 مرداد 94 16:18
عزیزم من همیشه وبلاگتو دنبال میکنم منم تو اوج ناامیدی فکر میکردم معجزه فقط برای دیگرونه اما درست وقتی از همه جا و همه چیز ناامید بودم بعد از دو بار میکروی ناموفق طبیعی باردار شدم دعاگوت هستم
شیوا
پاسخ
سپاس.
mamaneli
22 مرداد 94 3:16
شیوا جان تمام وبلاگتو امروز خوندم و اشک ریختم و دعات کردم تا حتما حتما حتما طعم مادر شدنو بچشی. خیلی قلم زیبا و با احساسی داری.
شیوا
پاسخ
مامان الی عزیز. لطف دراین شما. مرسی بابت دعا.
سعیده
9 شهریور 94 8:33
دوست خوبم کجاییییی؟نگران و دلتنگتم ....خدا کنه تو شادی و خوشی و خوبی باشی....
شیوا
پاسخ
هستم سعیده جانم. مدتی دور از این خونه بودم مشغله درسی و درمان و مهمونای تابستونی.
شمیم
11 شهریور 94 12:09
سلام عزیزم غصه نخور دلم نمیخواد بازم این جمله ی کلیشه ای رو بگم ولی چیکار کنم که دل ما به همین جمله ها خوشه خدا بزرگه ایشالا که هرچه زودتر اتفاق بزرگ مادر شدن واست بیافته
شیوا
پاسخ
خدا بزرگه. این جمله هرگز کلیشه ای نمیشه اما دل من دیگه کلیشه شده. مرسی که هستی دوستم.