زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
انتظار من برای امدنتانتظار من برای امدنت، تا این لحظه: 18 سال و 14 روز سن داره
شیواشیوا، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

نبودن تو یعنی...

دل بی قرار من

1393/2/19 16:32
نویسنده : شیوا
284 بازدید
اشتراک گذاری
نمیدونم با این دل چه کنم؟ هر روز یه ادا در میاهر سرم؟ انگار هیچ کنترلی روش ندارم. بعضی وقتها که تصمیم میگیرم قوی باشم و فرراموش کنم که از بهار 85 منتظرم خدا سهم منم از دنیای مادرشدن بده...میگم من خیلی قوی تر از این حرفام و باید شاد باشم. ولی در واقعا بعد مدتی کوتاه دوباره میشم همون آدم. همون زنی که با کتاباش دشمن شده. همون زنی که هر روز برمیگرده گذشته و میبینه که روزهای زیادی از زمدگی مشترکش رو در حالانتظار گذرونده. همونی که برمیگرده و حساب میکنه اگه همون موقع که خواستم مادر میشدم الان بچه ام چند وقتش بود؟ بله الان 8 ساله بود. مدرسه میرفت. و من هر روز با ذوق و شوق میرفتم از مدرسه میاوردمش. و صبحها براش صبحونه میذاشتم و کیفش و پر از میوه و ساندویچ میکردم که بچه ام هله هوله نخوره اگه هم بخوره خیلی کم. از مدرسه میومد میگفتم مامانی تریف کن ببینم امروز خوش گذشت؟ امروز چیا یاد گرفتی؟ اگه الان روحی از فرزندم تو اسمونا باشه بهش میگم دیگه نیا. بهش میگم برای چی میای؟ من که داغونم عزیز دلم. من که از ریخت و قیافه هم افتادم. به خاطر امپولای و عملهایی که قرار بود اومدن تو رو بهم نوید بدن. امروز چقدر دلم تو این هوای اردیبهشتی بیرون و میخواست. تو هم میدونستی ..آره میدونستی. ولی رفتی خوابیدی.از صبح تا حلا فقط برای نهار اومدی سر میز و باز رفتی خوابید. خیلی بهت نیاز دارم و اینو میدونستی ولی رفتی خوابیدی. میدونی دلم چقدر میخواد یه دل سیر روی شونه هات گریه کنم؟ دلم مخیچیخواد داد بزنم و بگم پر از بغضم.پر از حسرت. راستی اصلا یادته من چند وقته دیگه اسم برای فرشته مون پیشنهاد نمیدم؟ و بعدش میام اینجا و سینه چاگ میکنم که من هنوز امیدوارم. من میدونم فرشته من یه روز میاد. نه اینها همه اش خود فریبیه. دینایل یا همون انکاره. خدایا یادته آبان ماه روزی که جواب ازمایشمو گرفتم شبش چقدر ازت خواهش کردم که حداقل امشب تو خوابم بهم یه نشونه بده که بالاخره میاد یا نه؟ من هنوز منتظر اون نشونه تو خوابم. خدایا یادته که یه ماه بعد اخرین ای وی اف منفیم خونه مامانم بودم و خواهرم تا گفت منظورت چیه؟ من زدم زیر گریه.زدم زیر گریه و گفتم مشا از درد من چی میدونید؟ شما چی میدونید که من چند شب تو بیارستانا تک و تنها خوابیدم و صبح رفتم اتاق عمل؟ چقدر خودم مواظب خودم بودم؟ چقدر برگه بتای 1 گرفتم و گریه کردم؟ چرا من اونا رو به اون گفتم؟ مگه اون چی گفته بود؟ قصه این نیست که اون چی گفته بود. قصه اینه که کاسه صبر ن لبریز شده بود. قصه اینه که من دلم میخواستم یه روز یکی از همینا بهم میگفت میدونم چه دردی میکشی؟ میدونم وقتی یه مامان با بچه شو میبینی چقدر آه میکشی.میدونم چقدر سخته وقتی بچه 4 ماهه خواهرتو بغل میکنی و بوش میکنی چقدر دلت میخواد مال تو بود. آؤه میشد مال تو هم باشه. ولی خدا نمیخواد. خدایا تا کی نمیخوای؟
پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان 92
19 اردیبهشت 93 17:00
مادر بی عطر نفسهایت مردنی ست !... منم مث تو از بهار 85 منتظرم خدا حاجت همه رو بده دوست داشتی بیا تبادل لینک داشته باشیم من با اجازت لینکت کردم
شیوا
پاسخ
چه جالب پس خوب همیدیگه رو درک میکنیم. امیدوارم اخرهای راه انتظار باشیم. خوشحال میشم دوست باشیم.
مامان
20 اردیبهشت 93 13:09
شیوا
پاسخ
هستی شاد
20 اردیبهشت 93 16:39
عزیزم نمی دونم چی بگم که شاید یه کمی آروم بشی فقط می تونم توی این روزهای عزیز برات دعا کنم انشا... انتظارت تموم میشه
شیوا
پاسخ
مرسی عزیزم.مرسی هستی جان. یه زورم روز ما میاد انشاالله.
مامان آینده
21 اردیبهشت 93 10:12
سلام شیوا جان عزیزم درکت درست نمی توانم بکنم ولی یکی از بهترین آدم های زندگیم این طور شد ولی دوست ندارم تو رو این طور ناامید ببینم عزیزم با اجازه ات عازم کربلام اگر لایق باشم و دوست داشته باشی یادت خواهم بود قوی بودنتو و در آغوش کشیدن یک نی نی سالم و صالح رو برات از خدا خواستارم مواظب خودت و خوبی هات باش یا علی
شیوا
پاسخ
تشکر از لطفت خواهری. سعی میکنم قوی باشم.سعی میکنم. پیشاپیش زیارت قبول.
مامان
22 اردیبهشت 93 15:12
شیوا جان سلام عزیزم .گلم امسال همه دوستان نی نی وبلاگ مامن میشن شما هم همینطور گلم میدونی که نباید خودت را ناراحت کنی همین ناامیدی و استرس باعث میشه که نی نی هم هی ناز کنه گلم توکلت به خدا باشه خدای مهربونم جوابت را میده عیدی هم بهت میده گلم اگه قابل میدونی بیا پست ثابت وبلاگ منو بخون یه دعا است از صحیف سجادیه هرکی این دعا را خونده حاجت گرفته گلم شما هم بیا و این دعا را بخوان امیدوارم که بزودی حاجت بگیری
شیوا
پاسخ
عزیزم لطف داری به من. ممنون ا زدعاهای قشنگت. من هم دلم روشنه. انشاالله تا اخر امسال دلمون شاد بشه. و عیدیمونو بگیریم. وعده خدا دیرو زود داره ولی سوخت و سوز نه.
فاطمه ع
23 اردیبهشت 93 20:02
غصه نخور عزیزم
شیوا
پاسخ
ممنون که همراهمی فاطمه جون.
لیلا
16 مهر 93 13:38
سلام خانمی،منم مثل خودت منتظرم،درکت میکنم، سخته، نبودش یه طرف و حرفای اطرافیان............ امیداوارم زود زود انتظارت تموم بشه
شیوا
پاسخ
سلام لیلای عزیز. خیلی ممنون. امیدوام ههممون به زودی به ارزومون برسیم.