زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
انتظار من برای امدنتانتظار من برای امدنت، تا این لحظه: 18 سال و 3 روز سن داره
شیواشیوا، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه سن داره

نبودن تو یعنی...

چشم زخم

1394/2/10 18:25
نویسنده : شیوا
292 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم قبلا هم گفتم یا نه؟

 

من به هیچ وجه آدم خرافاتی نیستم و قضیه چشم زخم هم خرافه نمیدونم. چون وجود داره. حالا اینکه اصلا جریانش چیه و دقیق نمیدونم.

من خیلی روم تاثیر داره. و در حدیه که خیلی خیلی زود هم چشم زخم روم تاثیر میذاره. بارها و بارها هم برام پیش اومده. مثلا کافیه یکی الان منو ببینه بگی وای خوش به حالت چقدر شادی تو دختر! به صبح نکشیده یه اتفاق بدی حتما برام میفته. یا کافیه با یکی رابطه ام خیلی صمیمی باشه. تا شخص سومی این رابطه رو ندونه خوبه. اما امان از روزی که شخص سومی بدونه. اون رابطه تبدیل به سردترین رابطه تاریخ ! میشه.

همین الناز دوستم. مدت زیادی با هم گرم و صمیمی بودیم چقدر با هم خوب بودیم و همو دوست داشتیم. واقعا هم خوبیمون دو طرفه بود. به مدت دست کم 6 سال ما دوستای صمیمی بودیم اما از اونجایی که از طرف من هیشکی از فامیل و دوست نمیدونست هیچی بینمون پیش نیومد. تا اینکه اتفاقی حواسم نبود چند بار پیش دوست و فامیل صحبت از خوبی الناز کردم و اینکه چقدر با هم صمیمی هستیم. و یه بک باره من و الناز خیلی راحت سر هیچی برای همیشه جدا شدیم.

یا سحر دوست دوران نوجوونیم. این سحر چقدر با من مهربون بود! در حالیکه من دختر لوس و کله شقی بودم و زیاد محلش نمیذاشتم و اون موقع قدر خوبیا سحر و نمیدونستم. اما سحر براش مهم نبود و یه دوست فداکار شده بود. همیشه و در همه حال کنارم بود. یادمه یه بار یکی از هم محلی هامون گفت خدا شانس بده سحر چقدر دنبال کارای تویه و چقدر دوستت داره از صد تا خواهر برات بهتره. آقا بعد یه چند ماه که از سحر خبری نبود(دانشجو بود تهران) بهش اس دادم سلام خانومی خوبی نیستی کم پیدایی؟ جوابش عین یه سطل آب یخ بود برام. گفت مجبور نیستی بهم اس بدی به تو چه حالم چطوره. هنوز هم نفهمیدم سحر چرا این حرف و گفت و چرا ازم جدا شد. چون هرگز درست حسابی جوابمو نداد و یه بهانه مسخره اورد و دیگه کات.

یا موقع ازدواجم. همسر گل گلاب که اومد خواستگاریم و من اون موقع یه دختر کنکوری بودم و تازه کنکور داده بودم همه براشون سخت بود تحمل اینکه همسر اومده خواستگاری من. به خاطر شغل همسر. هی از این دهن به اون دهن که شانس و باش. عاقا به یه هفته نکشید که سر هیچی رابطه دو خانوداه شکراب شد. و من بی تقصیر تا سالها تقاص اون رابطه رو پس دادم اونم به بدترین شکل ممکن.

در مورد موهام که نگم بهتره. رنگ موهام به زیتونی میزنه. خلاصه یه بار رفتم آرایشگاه که هایلات کنم. خانومی که رنگ و میزد گفت موهای به این خوشرنگی و میخوای هایلات کنی؟ چندتا مشتری هم حرفشو تایید کردن. هیچی دیگه موهام بعد یکی دو ماه طوری سوختن که الانم اونطور که باید خوب نشدن. و عین پشم شدن.

اگه همینجور لیست کنم شاید به 200 مورد هم برسه آن هم موارد بزرگ. حالا من حق دارم به چشم زخم اعتقاد داشته باشم.

 

بعدا نوشت: آها اصلا کاری و یادم رفته بود بگم. من خیلی کم سرما میخوردم. حتی انفولانزا هم به ندرت میگرفتم. تا حالا پیش کسی این و نگفته بودم. اما چند وقت قبل نمیدونم چطور شد یهویی تو یه جمع گفتم. واقعا میگم ها این حرف و تو عید گفتم و همین اواخر فروردین یک سرمایی خوردم یک سرمایی خوردم که هنوزم به طور کامل خوب نشدم و یه جورایی سیوزیت مزمن گرفتم و سینوسام کلا عفونی شدن. حالا با کوچکتریم باد و یه ریزه سرما سردرد میگیرم. و باید مثل پیرزنها شال و روسری دور سرم بپیچم همسرم میگه عفونتش خوب نشده و ممکنه کلا مزمن بشه.


 

پسندها (2)

نظرات (3)

هستي شاد
11 اردیبهشت 94 2:33
سلام خوبي،شيوا جون منم به جشم زخم اعتقاد دارم خيلي برام بيش اومده جاره كاره اش دود كردن اسبنده
شیوا
پاسخ
سلام هستی جون خوبم گلم اسپند هم گاهی دود میکنم
مژگان
14 اردیبهشت 94 8:19
چشم بد وجود داره ولی نباید خیلی روش متمرکز بشی و زوم کنی چون متاسفانه بیشتر به سمت خودت جذب میکنی. صدقه و اسپند برای رفع بلا خیلی خوبه
هدیه
17 اردیبهشت 94 18:16
سلام شیوا جون چشم زخم وجود داره همیشه ون یکاد پیشت باشه اگه دوست داشتی به منم سربزن خوشحال می شم