وقتی پشت سر هم اینجا مینوسم یعنی حالم خوب نیست. یعنی دلم فقط میخواد با خودم حرف بزنم. یعنی مثل همین الان که رو سینک داشتم برنچ و میشستم که خیس کنم چند دیقه اب داشت میرفت و من اشک میریختم و با صدای بلند هق هق میکردم. نمیخوام بهش بگم که حالم خوب نیست اما اون خودش میدونه وقتی تو ظاهر زیاد میخندم حالم خوب نیست. یعنی نمیدونه؟ نمیدونه وقتی میاد دنبالم و من ازدور میخندم یعنی کلا به هم ریختم؟ دلم میره روزای اول عروسی میرم سراغ آلبوم با اون حال خستگی مفرطم میرم سراغ عکسا عروسی و دونه دونه نگاهشون میکنم. اون غم بزرگ چیه تو چهره من نشسته؟! تو تقریبا همه عکسای بعد عروسی تا دو سال پیش یه غم بزرگ تو چشمای منه! اما عکسای قبل عروسی، تو همشون چشام از خوش...