تقدیر...
93.5.30 از چهار روز قبل بود که شک نداشتم که عفونت رحمی گرفتم چون درد داشتم ولی همسر طبق معمول گفت نه چیزی نیست. امروز بالاخره رفتم دکتر. مطب عجیبی داشت. خالی خالی بود. ولی الکی مریض و معطل میذاشت تا نگن دکتر مگس پرونه. بعد یه خانمی که رفته بود داروهاشو گرفته دوباره اومد و اون قبل من رفت تو تا دکتر طرز مصرفشونو براش بگه شاید. بعدم ن رفتم و بهش گفتم که 19 تیر کورتاژ شدم. و از 4-5 روز قبل درد دارم و از دیروز صبح بدتر شده. بعد معاینه گفت عفونت رحمی و ادراری داری. و کلی برام امپول و قرص و داروی دیگه نوشت. از مطب که بیرون زدم زدم زیر گریه. ولی فقط اشکام میومد و شاید چون کوچه خلوت بود کسی ندید. داروخونه هم بغل مطب بود. داروها...
نویسنده :
شیوا
17:37